نمیدانم تا چه حد با من موافقید اما به نظر من یکی از بهترین راههای پی بردن به وضعیت اقتصادی و تا حدودی فرهنگ هر مملکتی توجه به پیامهای بازرگانی پخش شده از تلویزیون آن کشور است.
مثلاً در تلویزیون ژاپن و کره بیشتر وسایل دیجیتال تبلیغ میشود و یا در شبکههای تلویزیونی ترکیه بیشتر لوازم آرایشی، وسایل آشپزخانه، پوشاک و دکوراسیون منزل تبلیغ میشود که آمارها نیز نشانگر فعالیت زیاد صنایع این کشورها در این زمینهها میباشد. اما در مقابل در افغانستان چون چیزی به نام تولید وجود ندارد بیشتر، دانشگاهها و مؤسسات آموزشی خصوصی تبلیغ میشود.
با توجه به اینکه آمار دقیق و روشنی از اوضاع اقتصادی کشور ما ایران، در دست نیست همین روش بررسی پیامهای بازرگانی صدا و سیما روش مفیدی برای پی بردن به اوضاع اقتصادی کشور میباشد.
من در اینجا از شما میخواهم که دفعهی بعد که به تلویزیون ایران نگاه میکنید پیامهای بازرگانی آن را با دقت بیشتری تماشا کنید تا واقعیت تلخی را که من به آن پی بردهام را به عینه مشاهده کنید.
پیامهای بازرگانی پخش شده از صدا و سیمای ایران شامل موارد زیر است:
1) تبلیغ آموزشگاههای آمادگی برای کنکور و کتابهای مربوطه.
2) تبلیغ انواع و اقسام بانک و مؤسسات مالی و اعتباری.
3) فروش اوراق مشارکت طرحهای عمرانی دولتی از قبیل سد و نیروگاه و... و نیز برجستهسازی اقدامات دولت.
4) تبلیغ سرویسهای تلفن همراه.
5) و بالاخره تبلیغ محدود چند کالای تولیدی.
و اکنون با بررسی یک به یک اینها عمق فاجعه مشخص خواهد شد:
به جرات میتوان گفت آموزشگاههای آمادگی برای کنکور را باید جزو مشاغل کاذب به حساب آورد چون تنها کاری که آنها انجام میدهند، آموزش پیچ و خمهای عبور از سد کنکور است که در نتیجهی آن سازمان سنجش نیز سوالات کنکور را هر سال سختتر میکند تا با اقدامات آنان مقابله کند.
یعنی اگر این مؤسسات نبودند سوالات کنکور آنقدر پیچیده نمیشدند که داوطلبین نیاز به آموزشهای اضافی داشته باشند.
پس بود و نبود خدمات این آموزشگاهها عملاً هیچ تأثیر مثبتی در اقتصاد و حتی پیشرفت علمی کشور ندارد.
بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری هم که معرف حضور همگان میباشند. آنها با ترفند های مختلف پول مردم را جذب میکنند، اما شرایط اعطای تسهیلات را چنان سخت میکنند که مردم عادی و بنگاههای تولیدی عملاً قادر به دریافت وام نیستند.
تنها کاری که بانکها انجام میدهند، خارج کردن نقدینگی از دسترس واحدهای تولیدی و سرازیر کردن آن به سوی دلالی و شغلهای کاذب پردرآمد است.
در مورد تبلیغ اقدامات عمرانی دولت و فروش اوراق مشارکت هم باید گفت که اکثر کارهای دولت بیشتر جنبهی سیاسی دارد تا اقتصادی و در خوشبینانهترین حالت باعث ایجاد چند شغل محدود و رفاه نسبی افراد ذینفع میشود. اکثر این پروژهها به خاطر وجود مدیریت دولتی معمولاً صرفهی اقتصادی چندانی ندارند و بیشتر به خاطر پوز دادنهای سیاسی ایجاد میشوند.
قبل از ورود ایرانسل به عرصهی رقابت، خرید و فروش سیم کارت همراه اول یکی از شغلهای کاذب و مخرب اقتصاد کشور بود که بعد از پایین آمدن قیمت سیم کارت خوشبختانه این شغل به تاریخ پیوست؛ و اکنون فعالیتهای این دو اپراتور اگر فایدهای برای اقتصاد نداشته باشد، حداقل ضرری نیز ندارند.
اما تبلیغ کالاهای تولید شده در کشور، تنها موردی است که در پیامهای بازرگانی صدا و سیما سیر نزولی داشته و دیگر نام خیلی از برندهای معروف را در آن نمیبینیم.
سالها پیش میتوانستیم تبلیغ کفش، پوشاک، عطر و لوازم آرایشی و... را که تولید داخل بودند را در تلویزیون ایران ببینیم اما اکنون حتی تبلیغات خودرو هم متوقف شده است. در حال حاضر این نوع پیامها تنها به تبلیغ چند نوع چیپس و تنقلات محدود شده است.
اگر بپذیریم که پیامهای بازرگانی پخش شده از صدا و سیما نمایانگر فعالیتهای اقتصادی انجام شده در کشور است، پس باید این را نیز بپذیریم که اقتصاد ایران دارد به بیراهه میرود.
واقعیت آن است که اکثریت سرمایه و نیروی انسانی کشور در فعالیتهای غیر مولد و حتی مخرب صرف میشود.
در حالی که بنگاههای تولیدی کشور هر روز ضعیفتر میشوند، بانکها، مؤسسات مالی و اعتباری و آموزشگاههای آمادگی برای کنکور قارچ گونه از هر جای کشور سر در میآورند. این نوع فعالیتهای اقتصادی به خاطر ریسک پایینی که دارند، در محیط نامساعد اقتصادی کشور به سرعت رشد کرده جایگزین فعالیتهای تولیدی مفید میشوند. و دیری نخواهد پایید که این قارچهای سمی اقتصاد کشور را به نابودی بکشند. انجمن فارغ التحصیلان بیکار استخدام
لطفا مقالات زیر را نیز مطالعه بفرمایید:
ناريا عجيب ترين كشور دنيا
بحران اقتصادي غرب
آماری نگرانکننده از وضعیت سرمایهگذاری داخلی
آيا ميدانيد كه؟